از خودم به شدت متنفرم

[Aydakikio]

سلام من ۱۶ سالمه از خودم به شدت بدم میاد. تمام زندگیم از دیگران فحش شنیدم یا تحقیر شدم. و هنوز از پدر و مادرم کتک می خورم. احساس می کنم پوچ هستم. و برای هیچ آفریده شدم. هرشب که به رخت خواب می رم فکر می کنم که می خوام زنده بمونم. اما روز بعد زمانی که از بیرون می آم یا اتفاقی برام می افته گریه می کنم. بعد قصد جونم رو می کنم. به قدری از خودم و زندگیم متنفر شدم که چند بار چند چیز تیز برداشتم و سعی کردم خودم رو بکشم. اما وقتی خواستم خودمو بکشم پدر و مادرم اومدن و چیز تیز رو از دستم گرفتن. هر روز برای خودکشی قصدم جدی تر میشه. لطفا کمکم کنید

[Experience]

سلام من ۱۶ سالمه از خودم به شدت بدم میاد. تمام زندگیم از دیگران فحش شنیدم یا تحقیر شدم. و هنوز از پدر و مادرم کتک می خورم. احساس می کنم پوچ هستم. و برای هیچ آفریده شدم. هرشب که به رخت خواب می رم فکر می کنم که می خوام زنده بمونم. اما روز بعد زمانی که از بیرون می آم یا اتفاقی برام می افته گریه می کنم. بعد قصد جونم رو می کنم. به قدری از خودم و زندگیم متنفر شدم که چند بار چند چیز تیز برداشتم و سعی کردم خودم رو بکشم. اما وقتی خواستم خودمو بکشم پدر و مادرم اومدن و چیز تیز رو از دستم گرفتن. هر روز برای خودکشی قصدم جدی تر میشه. لطفا کمکم کنید

سلام

دلیل اینکه دیگران بهتون فحش میدن چیه؟

[Aydakikio]

سلام

دلیل اینکه دیگران بهتون فحش میدن چیه؟

نمی دونم فکر کنم به من بخاطر این که هیچ کار اشتباه ی نکردم فحش می دن. انگار می خواهن عصبانیت ها و ناراحتی هاشون رو سر من خالی کنن. از بچگی همین جور بوده. خودم هم دلیل ش رو نمی دونم. چون هیچ وقت کلمه ای مثل آفرین از دهن هیچ کدوم از اعضای خانواده ام نشنیدم

[Experience]

نمی دونم فکر کنم به من بخاطر این که هیچ کار اشتباه ی نکردم فحش می دن. انگار می خواهن عصبانیت ها و ناراحتی هاشون رو سر من خالی کنن. از بچگی همین جور بوده. خودم هم دلیل ش رو نمی دونم. چون هیچ وقت کلمه ای مثل آفرین از دهن هیچ کدوم از اعضای خانواده ام نشنیدم

خب باخاشون حرف بزنید بگید چرا به من فحش میدین؟ یا بگید حق ندارید به من فحش بدید.

خوب بودن این نیست که دیگران هر کار کردن بهشون هیچی نگی و خودت حرص بخوری، خوب بودن اینه که نه کسیو اذیت کنی و نه بذاری دیگران اذیتت کنن.

باید جوری رفتار کنی که همه ازت حساب ببرن و فکر نکنن میتونن بزنن توی سرت.

بجای فکر کردن به خودکشی، به قوی شدن فکرکن.
راز اینکه دیگران بهت احترام بذارن قوی شدنه.

[Aydakikio]

خب باخاشون حرف بزنید بگید چرا به من فحش میدین؟ یا بگید حق ندارید به من فحش بدید.

خوب بودن این نیست که دیگران هر کار کردن بهشون هیچی نگی و خودت حرص بخوری، خوب بودن اینه که نه کسیو اذیت کنی و نه بذاری دیگران اذیتت کنن.

باید جوری رفتار کنی که همه ازت حساب ببرن و فکر نکنن میتونن بزنن توی سرت.

بجای فکر کردن به خودکشی، به قوی شدن فکرکن.
راز اینکه دیگران بهت احترام بذارن قوی شدنه.

من تا الان به کسی بدی نکردم. هیچ کاری که مستحق تحقیر شدن بوده انجام ندادم. من خودم معمولا تنهایی رو ترجیح میدم. به همه کس که مشکل درسی داره کمک می کنم. خودم یک دوست دارم که تجدید شده بود خودم با این حال که نمره بدی گرفتم خندوندمش. من آدم نسبتا خوبی هستم. ولی همین رفتار های دیگران باعث شد تا به خودم شک داشته باشم. من اصلا خودم رو باور ندارم. از دیگران فاصله می گیرم. شاید باور نکنین من توی مدرسه ۳ سال تنها بودم. هر کس که می شناختم من رو ترک کرد.برای همین به تنهایی عادت کردم. از زندگیم خسته شدم. دیگه از درس خوندن که زمانی عاشق اش بودم خسته و درمانده شدم‌. من همیشه تنها هستم. به نظرم به خاطر این برخورد ها هست که من رو نابود کرد. همین تنهایی بود که من توانستم از همه کس به راحتی متنفر بشم. همین برخورد ها بود که من نتونستم جلوی دیگران به راحتی صحبت کنم و از حرف زدن بترسم. از به تنهایی بیرون رفتن بترسم. درضمن همین رفتار هایشان باعث شد تا من از هرچیزی که لذت می بردم. دیگر لذت نبرم. یه چیزی هم بگم پدرم و مادرم بخاطر خرید کتاب سرزنش ام می کنم. وقتی یک کتاب می خوام بخرم. برام نمی خرند. ولی اگر خواهرم لباس خواست برایش حتی حاظر هستند. تا یک ملیون تومن هزینه کنن. بعداز همه ی این رفتار ها میگن چرا اعتماد به نفس نداری؟ ، میگن تو بی غیرتی. به نظر شما همین ها باعث نشد تا من به علائم افسردگی دچار بشوم. و به فکر خودکشی بیوفتم؟ پس مشکل از منه یا دیگران. اگر با شما این رفتار می شد چی کار می کردی؟

[Experience]

من تا الان به کسی بدی نکردم. هیچ کاری که مستحق تحقیر شدن بوده انجام ندادم. من خودم معمولا تنهایی رو ترجیح میدم. به همه کس که مشکل درسی داره کمک می کنم. خودم یک دوست دارم که تجدید شده بود خودم با این حال که نمره بدی گرفتم خندوندمش. من آدم نسبتا خوبی هستم. ولی همین رفتار های دیگران باعث شد تا به خودم شک داشته باشم. من اصلا خودم رو باور ندارم. از دیگران فاصله می گیرم. شاید باور نکنین من توی مدرسه ۳ سال تنها بودم. هر کس که می شناختم من رو ترک کرد.برای همین به تنهایی عادت کردم. از زندگیم خسته شدم. دیگه از درس خوندن که زمانی عاشق اش بودم خسته و درمانده شدم‌. من همیشه تنها هستم. به نظرم به خاطر این برخورد ها هست که من رو نابود کرد. همین تنهایی بود که من توانستم از همه کس به راحتی متنفر بشم. همین برخورد ها بود که من نتونستم جلوی دیگران به راحتی صحبت کنم و از حرف زدن بترسم. از به تنهایی بیرون رفتن بترسم. درضمن همین رفتار هایشان باعث شد تا من از هرچیزی که لذت می بردم. دیگر لذت نبرم. یه چیزی هم بگم پدرم و مادرم بخاطر خرید کتاب سرزنش ام می کنم. وقتی یک کتاب می خوام بخرم. برام نمی خرند. ولی اگر خواهرم لباس خواست برایش حتی حاظر هستند. تا یک ملیون تومن هزینه کنن. بعداز همه ی این رفتار ها میگن چرا اعتماد به نفس نداری؟ ، میگن تو بی غیرتی. به نظر شما همین ها باعث نشد تا من به علائم افسردگی دچار بشوم. و به فکر خودکشی بیوفتم؟ پس مشکل از منه یا دیگران. اگر با شما این رفتار می شد چی کار می کردی؟

میدونید حقیقت اینه که بنظر میاد شما خودتون از دیگران فاصله گرفتید.
خب اشکال نداره.
حالا یا در تنهایی و دور از دیگران سعی کنید خوش باشید.
یا برگردید به جمع دیگران و نذارید تحقیرتون کنن.
بهشون بگید چرا همش من باید خوب باشم چرا شماها خودتون خوب رفتار نمیکنید؟

[Aydakikio]

میدونید حقیقت اینه که بنظر میاد شما خودتون از دیگران فاصله گرفتید.
خب اشکال نداره.
حالا یا در تنهایی و دور از دیگران سعی کنید خوش باشید.
یا برگردید به جمع دیگران و نذارید تحقیرتون کنن.
بهشون بگید چرا همش من باید خوب باشم چرا شماها خودتون خوب رفتار نمیکنید؟

نمی تونم بهشون بگم چون می ترسم بیان من رو بزنن. الان هم باز فحش شنیدم. قصدم از خودکشی جدیه همان طور که گفتم من از وقتی به دنیا اومدم یا کتک خوردم یا فحش شنیدم یا تنها بودم. هربار بدتر کتک می خورم. همش من رو با دیگران مقایسه می کنن. از خودم به شدت متنفر شدم. من درمانده شدم. نا جور هم درمانده شدم. دلم می خواد برم پهلوی روان شناس می گن اگه برای این دکتر دیوانه هستی و بعد بهم می خندن. از بس تحقیر شدم دیگر توان بازگشت به حالت شاد گذشته رو ندارم. از زندگی کردن متنفر هستم. توی غم و نا امیدی زندگی می کنم. خسته شدم از بس به خاطر کار هایی که کردم تحقیر شدم. هر روز آرزوی مرگ می کنم. از زندگی و خدا به خاطر آفریدن من گلایه می کنم. دیگر امید ی برای زندگی برام نمونده. حتی رشته پزشکی که دیوانه وار دوستش داشتم. دیگر دوستش ندارم. از زندگی کردن متنفر شدم با این حال که سنی ندارم اما نمی تونم با دنیا کنار بیام.

[Experience]

نمی تونم بهشون بگم چون می ترسم بیان من رو بزنن. الان هم باز فحش شنیدم. قصدم از خودکشی جدیه همان طور که گفتم من از وقتی به دنیا اومدم یا کتک خوردم یا فحش شنیدم یا تنها بودم. هربار بدتر کتک می خورم. همش من رو با دیگران مقایسه می کنن. از خودم به شدت متنفر شدم. من درمانده شدم. نا جور هم درمانده شدم. دلم می خواد برم پهلوی روان شناس می گن اگه برای این دکتر دیوانه هستی و بعد بهم می خندن. از بس تحقیر شدم دیگر توان بازگشت به حالت شاد گذشته رو ندارم. از زندگی کردن متنفر هستم. توی غم و نا امیدی زندگی می کنم. خسته شدم از بس به خاطر کار هایی که کردم تحقیر شدم. هر روز آرزوی مرگ می کنم. از زندگی و خدا به خاطر آفریدن من گلایه می کنم. دیگر امید ی برای زندگی برام نمونده. حتی رشته پزشکی که دیوانه وار دوستش داشتم. دیگر دوستش ندارم. از زندگی کردن متنفر شدم با این حال که سنی ندارم اما نمی تونم با دنیا کنار بیام.

به محیطهای جدید برو جاهایی که هیچکس تو رو نمیشناسه و در اون محیطها قوی باش تا بهت احترام بذارن، اینجوری روحیت برمیگرده.

در محیطهای جدید باید در اولین ملاقات خودتو هرچی میتونی قوی نشون بدی، منظورم از قوی بودن برونگرا و پررو بودنه.
ملاقات و نگاه اول رو آدما تاثیر داره، در ملاقات اول هر جور ببیننت تا آخر همون شکلی باهات رفتار میکنن.
مثلا اگه ظاهرت خوش پوش باشه همیشه به عنوان آدم خوش پوش در ذهنشون خواهی بود.

در کل ظاهر خوش خیلی در نوع رفتار دیگران مخصوصاً غریبه ها با آدم تاثیر مثبت زیادی داره.

منم از دست خیلی از مردم ناراحتم، همیشه با خودم میگم اینا چرا اینطورین؟ چرا فهمیدن راه و روش درست براشون اینقد سخته؟ چرا در مقابل حرف درست لجبازی میکنن؟ چرا بجای درستکار بودن، خرابکاری میکنن؟ چرا حسودی میکنن؟ چرا فخرفروشی میکنن؟
ولی خب اینا ایراداتیه که اونا دارن دلیل نمیشه بخاطرش من از دست خودم ناراحت باشم.
شما هم از خودت ناراحت نباش، مواردی که گفتم رو رعایت کن، در مورد اینکه چطور جذاب باشیم کتاب بخون، روحیتو حفظ کن، زندگی کن، حتی اگه زندگی خوشیهای روزمره باشه بازم ارزششو داره ازش لذت ببری.

[Aamir2121]

سلام من ۱۶ سالمه از خودم به شدت بدم میاد. تمام زندگیم از دیگران فحش شنیدم یا تحقیر شدم. و هنوز از پدر و مادرم کتک می خورم. احساس می کنم پوچ هستم. و برای هیچ آفریده شدم. هرشب که به رخت خواب می رم فکر می کنم که می خوام زنده بمونم. اما روز بعد زمانی که از بیرون می آم یا اتفاقی برام می افته گریه می کنم. بعد قصد جونم رو می کنم. به قدری از خودم و زندگیم متنفر شدم که چند بار چند چیز تیز برداشتم و سعی کردم خودم رو بکشم. اما وقتی خواستم خودمو بکشم پدر و مادرم اومدن و چیز تیز رو از دستم گرفتن. هر روز برای خودکشی قصدم جدی تر میشه. لطفا کمکم کنید

درود
خوبید؟
راهش خیلی آسان است میتوانید به بلندترین باروی شهر بروید و خودتان را پایین بیندازید ما هم دوران نوجوانی چندبار خودکشی کردیم اما لامصب مرگ هم پذیرای ما نبود!
با قاطعیت خدمتتان عارض شوم این به اصطلاح کاربر نماها اندک مثقال سوادی ندارند که اگر داشتند الان سر زندگیشان بودند یک مشت بدبخت بیچاره اند مثل خودتان پس کمک خواهی از این بدویون کاری به پیش نمیبرد!!